ادبی عارفانه و...

نگاهم نکن باورم کن فقط

خدایا من از این دلم دلخورم!

کجا فرصت سجده ای کامل است؟

به میخانه این دلق تا کی برم؟!

...

کفن خواهم و بند و زنجیرها

به زُنّار پنهان چه شد حاصلم؟

نم اشک در دیده ام از پیاز!

خدایا به نقصان کجا کاملم؟!

...

شکسته دل و از دلم شاکی ام

رهاندم دل و انتظارم خمید!

گذشت پیرمردی به قامت دو تا

عصای جوانی ز دستش پرید!

...

جوانی جوانی جوانی سلام!

تو ای گوهر ناب و زیبای من

مرا بزم عشاق بیدل ببر!

رهایم نکن گر کنی وای من!

...

شب است و دلم باز دنبال توست

بزن خنجری تیز بر چشم دل!

خدایا از این دیده درمانده ام!

فراموشی است هرکجا رسم دل!

 

زیبا جنیدی